افزایش هزینههای سالمندی به دلیل کاهش باروری و بازنشستگی زودهنگام

کاهش سریع باروری و افزایش امید زندگی در ایران در دهههای آینده فشارهای جدی بر نظام بازنشستگی و منابع رفاه اجتماعی ایجاد خواهد کرد.
مطالعات تحلیلی مرکز پژوهشهای سازمان تأمین اجتماعی با بررسی روند تغییرات باروری ایران و کشورهای منتخب، پیامدهای کاهش باروری و افزایش امید زندگی را مورد تحلیل قرار داده است. بر اساس این گزارش، کاهش چشمگیر باروری و همزمان افزایش امید به زندگی، ساختار سنی کشور، بازار کار و نظامهای بازنشستگی ایران را در دهههای آینده با چالشهای فزایندهای مواجه میسازد. در صورتی که سیاستهای بازار کار و رفاه اجتماعی اصلاح نشوند و از تجارب موفق جهانی استفاده نگردد، این روند میتواند منجر به بحران پایدار در صندوقهای بازنشستگی و گسترش فقر سالمندان شود.
مطابق این بررسی، افزایش امید زندگی در ایران موجب شده تا احتمالاً بیش از ۴۰ سال به عمر انسان افزوده شود؛ وضعیتی که مشابه آن در برخی کشورها تا نزدیک به ۶۰ سال نیز گزارش شده است. افزایش بقا از یک سو منجر به افزایش سالهای اشتغال و لزوم پسانداز بیشتر برای سالهای سالمندی میشود و از سوی دیگر، هزینههای بیمهگرها و صندوقهای بازنشستگی از بابت پرداخت مستمری و خدمات سلامت را افزایش میدهد. این وضعیت، چالشی مالی برای نظامهای بازنشستگی پدید آورده است.
در سوی مقابل، کاهش باروری نیز فرصتها و آثار اقتصادی مهمی دارد. کاهش تعداد فرزندان بار تکفل دولت و خانوارها را کاهش داده و نسبت حمایت جمعیت در سن کار را افزایش میدهد و همزمان امکان سرمایهگذاری بیشتر بر آموزش و سلامت کودکان را فراهم میسازد. همچنین، کاهش مسئولیتهای خانگی موجب افزایش فرصت مشارکت زنان در اقتصاد و اجتماع میشود. این فرصتها، با هدفگذاری و سیاستگذاری مناسب، میتواند رفاه اقتصادی پایداری را برای کشور به همراه داشته باشد.
گزارش خاطرنشان میکند که تکرار گزارشهای بیهدف درباره جمعیت و باروری ممکن است باعث خستگی جامعه شود؛ از همینرو، این تحلیل تنها روند تغییرات باروری در ایران و چند کشور منتخب را مقایسه کرده است تا اشتراکات و تفاوتهای جمعیتی به طور دقیقتر دیده شود.
- در ایران، ترکیه، مکزیک و برزیل شرایط جمعیتی پیش از دوره کاهش باروری مشابه بوده است. ایران پس از انقلاب با افزایش موقتی باروری مسیر متفاوتی را طی کرد، اما سپس دوباره روند کاهشی را در پیش گرفت. در همین بازه، تایلند و کرهجنوبی کاهش باروری سریعتری را تجربه کردند و از سایر کشورها جدا شدند.
- در دهه ۱۳۸۰، نوعی همگرایی میان کشورهای منتخب پدید آمد و تفاوت تاریخی اروپا و ژاپن با سایر کشورهای پیشرو کاهش یافت؛ تنها کرهجنوبی با سطح بسیار پایین باروری متمایز باقی ماند.
مطابق یافتهها، با کاهش نرخ باروری و کمتر شدن سهم کودکان در ترکیب جمعیت، تعادل میان گروههای سنی دچار اختلال میشود. ابتدا، افزایش نسبت جمعیت فعال اقتصادی، امکان رشد اقتصادی را فراهم میکند اما با گذشت زمان، فشار ناشی از افزایش جمعیت سالمند اجتنابناپذیر خواهد بود. هرچه سطح باروری کاهش بیشتری داشته باشد، آثار آن در کوتاهمدت شدیدتر و در ابعاد وسیعتر نمایان میشود.
شبیهسازیهای آماری نشان میدهد که اگر نرخ باروری ایران تا سال ۱۴۳۰ به ۱.۱۳ فرزند کاهش پیدا کند، ساختار سنی به شدت نامتعادل خواهد شد و سهم کودکان و جوانان کاهش چشمگیری مییابد. در مقابل، افزایش باروری تا ۲.۱۳ فرزند میتواند بخشی از عدم توازن ساختار سنی را تعدیل کند. تاثیر این روند بر منابع و مصارف صندوقهای بازنشستگی نیز مستقیم خواهد بود. کاهش شدید باروری، هزینههای بازنشستگی عمومی را به طور چشمگیری افزایش میدهد؛ البته افزایش باروری نیز تأثیر مثبتی دارد ولی ابعاد آن در مقایسه با اثر کاهشی بسیار محدودتر است. حفظ باروری در سطح فعلی حدود ۱.۷۱ فرزند نیز میتواند تا حدودی از فشار بر نظام بازنشستگی بکاهد اما بهترین وضعیت در صورت تحقق جانشینی و افزایش باروری به بیش از ۲ فرزند محقق میشود.
تحولات ساختار سنی جمعیت ایران مطابق آمار موجود، نشانگر آن است که جمعیت کشور از وضعیت بسیار جوان سال ۱۳۶۵ به سوی “ابرسالمندی” در سال ۱۴۳۰ خواهد رفت. در این مسیر، افزایش باروری تا سطح جانشینی یا کاهش آن تا سطوح پایینتر، تأثیری اساسی بر توزیع جمعیتی دارد و بیش از هر چیز اندازه و سهم جمعیت جوان و شاغل را تعیین میکند. با این حال، مستقل از سناریوی باروری، جمعیت سالمندان تا سال ۱۴۳۰ به حدود ۱۹ میلیون نفر میرسد؛ ضمن آنکه میانگین سن درون جمعیت سالمندان نیز افزایش خواهد یافت.
- سهم جمعیت ۷۴–۶۵ سال از کل سالمندان که تا سال ۱۴۰۰ حدود ۷۰ درصد بوده، تا سال ۱۴۳۰ به نزدیک ۶۰ درصد و در سال ۱۴۵۰ به کمتر از ۳۷ درصد میرسد.
- سهم گروه سنی ۸۴–۷۵ سال از حدود ۲۶ درصد تا سال ۱۴۰۰ به حدود ۳۰ درصد در ۱۴۳۰ و نزدیک ۴۰ درصد در ۱۴۵۰ افزایش مییابد.
- گروه سنی ۸۵ ساله و بالاتر در همین دوره بیش از ۷ برابر رشد میکند و سهم آن از حدود ۳ درصد به نزدیک ۲۳ درصد میرسد.
پدیده سالخورده شدن خود جمعیت سالمندان، چالشی جدید برای نظام رفاهی و بازنشستگی کشور به شمار میرود. بنابراین، علاوه بر افزایش تعداد سالمندان، افزایش جمعیت سالمندان با سنین بسیار بالا نیز باید در سیاستگذاریهای اجتماعی و اقتصادی مورد توجه قرار گیرد.
گزارش به بررسی مفهوم کسری چرخه عمر پرداخته است. کسری چرخه عمر تفاوت میان مصرف سرانه هر رده سنی با درآمد کار آن رده سنی است. در کودکی و سالمندی، درآمد کار برای تأمین هزینههای زندگی کافی نیست و این موجب کسری مثبت در این دورهها میشود. کسری سالمندی افراد را به افزایش پسانداز برای سالهای بازنشستگی ترغیب میکند، اما کسری کودکی نوعی پسانداز منفی و سرمایهگذاری بر فرزندان است که میتواند باعث کاهش ثروت خانوار گردد.
در ساختار سنی جوان، میزان کسری چرخه عمر کودکی بالاست و بیشتر منابع اقتصادی برای پوشش هزینههای این دوران تخصیص مییابد. این وضعیت موجب کاهش نرخ پسانداز ملی برای دوران سالمندی و حتی بروز پسانداز منفی میشود که میتواند ثروت چرخه عمر را کاهش دهد. به عنوان نمونه، وامها یا فروش دارایی خانوار برای تحصیل و سلامت کودکان مصداق این موضوع است.
- نظام رفاه و تأمین اجتماعی کشور با نسل سالمندانی مواجه است که در دهههای اخیر با پسانداز منفی و فقر چرخه عمر مواجه بودهاند.
- فقر نسبی سالمندان در سالهای اخیر تاثیر منفی بر زندگی آنان گذاشته و این گروه را آسیبپذیرتر ساخته است.
- وابستگی سالمندان به انتقالات عمومی مانند یارانه نقدی و غیرنقدی، مستمری و بازنشستگی به صورت محسوسی افزایش یافته و فشار زیادی بر منابع عمومی وارد کرده است.





